زمان تقریبی مطالعه: 15 دقیقه
 

ادات جواب





ادات جواب، ادات بیانگر پاسخ سؤال را می‌گویند.


۱ - تعریف



«ادوات جواب» ادواتی است که در مقام جواب و تصدیق (تصدیق مخبر و اعلام مستخبر) به کار می‌روند.

۲ - مثال



۱. ‌ ای : (ویستنبئونک احق هو قل‌ای وربی انه لحق...)؛ "و از تو خبر می‌گیرند آیا آن راست است بگو آری سوگند به پروردگارم که آن قطعا راست است".
۲. بلی : (... الست بربکم قالوا بلی...)؛ "آیا پروردگار شما نیستم گفتند چرا".

۳ - معنای لغوی



"جواب" اسم مصدر از ماده "إجابة" و در لغت به معنای پاسخ دادن آمده است.

۴ - معنای اصطلاحی



در اصطلاح نحو "جواب" عبارت است از تایید یا نفی کلام سابق با ادات مخصوص و "ادات جواب" حروفی هستند که این معنا را افاده داده و عبارتند از: "نَعَم"، "أَجَل"، "جَیر"، "إِی"، "إِنَّ"، "جَلَل"، "بَلی"، "بَجَل" و "لا".
[۷] بداءة النحو، صفائی بوشهری، غلام‌علی؛ قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۶ه ش، چاپ دوم، ص۳۰۴.
به عنوان مثال "نعم" در جواب سوال «أقام زیدٌ؟» از ادات جواب بوده و کلام سابق (قَامَ زِیدٌ) را تایید می‌کند.

۵ - وجه نام‌گذاری



معنای لغوی جواب (پاسخ دادن) در معنای اصطلاحی آن لحاظ شده است، به این بیان که تایید یا نفی کلام سابق دو نحوه‌ی پاسخ‌گویی به آن کلام است؛ از این رو متکلم با تایید یا نفی کلام سابق در واقع به آن پاسخ می‌دهد. البته باید دقت داشت که با توجه به قید "ادات مخصوص" در تعریف اصطلاحی، معنای لغوی اعمّ از معنای اصطلاحی بوده و شامل پاسخ دادن به غیر ادات مخصوص نیز می‌شود.

۶ - جایگاه "ادات جواب"



در میان عالمان نحو در تبیین مباحث "ادات جواب" دو رویکرد مشاهده می‌شود؛ بعضی
[۸] همچون ابن حاجب در "الکافیة".
"ادات جواب" را در باب "حرف" در کنار مباحث "حروف ندا" و "حروف زائده" آورده‌اند. در مقابل بعضی
[۹] همچون صاحب بداءة النحو.
"ادات جواب" را در ضمن عنوان کلی "ادات" در کنار سایر ادات، مورد بررسی قرار داده‌اند. بعضی
[۱۰] الفوائد الضیائیة، الجامی، عبدالرحمن بن أحمد؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ ه.ق، چاپ اول، ج۲، ص۴۲۰.
از مبحث " ادات جواب" به "حروف ایجاب" تعبیر کرده‌اند.

۶.۱ - نکته


ذکر این نکته قابل توجه است که ابن هشام در "مغنی اللبیب" در ضمن بررسی مفردات، حروف جواب را به صورت جداگانه بیان کرده و به کاربرد آنها در جواب اشاره می‌کند.

۷ - اقسام "ادات جواب"



با توجه به تعریف اصطلاحی "جواب" که به دو نحوه‌ی پاسخ‌گویی (تایید یا نفی) اشاره دارد، "ادات جواب" بر دو گونه‌اند:
[۱۲] بداءة النحو، صفائی بوشهری، غلام‌علی؛ قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۶ه ش، چاپ دوم، ص۳۰۴.


۷.۱ - أ. تاییدی


در این قسم، "ادات جواب" کلام سابق را تایید می‌کنند که عبارتند از:"نَعَم"، "أَجَل"، "جَیر"، "إِی"، "إِنَّ"، "جَلَل"، "بَجَل". تایید در این ادات با توجه به نوع کلام سابق بر سه گونه است:

۷.۱.۱ - تصدیق خبردهنده


در صورتی که ادات مذکور بعد از خبر واقع شوند، با تایید کلام سابق خبر دهنده را تصدیق می‌کنند؛ مانند "نَعَم" که پس از جمله‌ی «قَامَ عَلِی» آمده و خبر دهنده را تصدیق می‌کند.

۷.۱.۲ - وعده دادن به طلب‌کننده


در صورتی که ادات مذکور بعد از طلب واقع شوند، با تایید کلام سابق وعده‌ی تحقق طلب سابق را می‌دهند؛ مانند "نَعَم" که پس از عبارت «قُمْ یا عَلِی» آمده و وعده‌ی تحقق طلب سابق (قُم) را می‌دهد.

۷.۱.۳ - آگاه ساختن سؤال‌کننده


در صورتی که ادات مذکور بعد از پرسش و سوال واقع شوند، با تایید کلام بعد از ادات استفهام، سوال کننده را آگاه و مطلع می‌سازند؛ مانند "نَعَم" در جواب سوال «هَل قَامَ عَلِی؟» که از ادات جواب بوده و کلام سابق (قَامَ عَلِی) را تأیید می‌کند.

۷.۲ - ب. نافی


در این قسم، "ادات جواب" کلام سابق را نفی می‌کنند که عبارتند از: "لا"، "بَلَی". به عنوان مثال حرف "لا" در جواب سوال «أ قَامَ زِیدٌ؟» آمده و بر نفی کلام سابق (قام َزیدٌ) دلالت دارد.

۸ - نحوه‌ی کاربرد و جایگاه "ادات جواب" در کلام



در این بخش با توجه به نوع "ادات جواب"، به نحوه‌ی کاربرد، جایگاه و ویژگی‌های آنها در کلام اشاره می‌شود:

۸.۱ - أ. "نَعَم"


این حرف از ادات جواب تأییدی بوده و در هر سه نوع تایید (تصدیق، وعده دادن و آگاه ساختن) به کار می‌رود.
[۱۶] مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۲، ص۹.

دو حرف "نون"و "عین" در "نَعَم" مفتوح هستند؛ اما این لفظ به صورت‌های دیگری نیز تلفظ شده که در ادامه به آنها اشاره می‌شود:
[۱۸] مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۲، ص۹.

۱. مکسور شدن حرف "عین" (نَعِم)
[۲۰] مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۲، ص۹.

۲. تبدیل حرف "عین" به "حاء" (نَحَم)
۳. مکسور شدن حرف "نون" به تبع حرکت کسره در حرف "عین" (نِعِم).

۸.۲ - ب. "بَلی"

[۲۱] شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ‌ج ۴، ‌ص ۴۲۸.     بنابر نظر بعضی "بلی" در اصل "بل" بوده که حرف "الف" به جهت وقف به آن اضافه شده است.

این حرف از ادات جواب نافی بوده و به ایجاب نفی اختصاص
[۲۲] الفوائد الضیائیة، الجامی، عبدالرحمن بن أحمد؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ ه.ق، چاپ اول، ج۲، ص۴۲۱؛ به ندرت "بلی" برای تصدیق کلام مثبت به کار می‌رود.
دارد؛ از این رو بعد از کلام منفی واقع شده و نفی آن را نقض می‌کند؛
[۲۳] الفوائد الضیائیة، الجامی، عبدالرحمن بن أحمد؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ ه.ق، چاپ اول، ج۲، ص۴۲۱.
مانند: «أَلَسْتُ بِرَبِّکُم قالُوا بَلَی»؛ «آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری».
در این آیه‌ شریفه "بَلَی" در جواب سؤال «ألَستُ بِرَبِکُم؟» واقع شده و نفی کلام سابق (لَستُ بِرَبِّکُم) را نقض می‌کند.

۸.۳ - ج. "لا"


این حرف از ادات جواب نافی بوده و بعد از کلام مثبت واقع شده و آن را نفی می‌کند؛
[۲۵] بداءة النحو، صفائی بوشهری، غلام‌علی؛ قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۶ه ش، چاپ دوم، ص۳۰۵.
به عنوان مثال حرف "لا" در جواب سوال «هَل قَامَ زِیدٌ» آمده و بر نفی کلام سابق (قَامَ زَیدٌ) دلالت دارد.

۸.۴ - د. "إی"


"إی" از ادات جواب تاییدی بوده و همچون "نَعَم" در هر سه نوع تایید (تصدیق، وعده دادن و آگاه ساختن) به کار می‌رود.
[۲۷] مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۱، ص ۹۸.
این حرف جواب، قبل از "قسم" واقع شده و غالبا بعد از استفهام ذکر می‌شود؛ به عنوان مثال "إی" در عبارت "إی وَالله"، قبل از قسم و در جواب سوال «هَل قامَ زیدٌ؟» آمده و سوال کننده را آگاه و مطلع می‌سازد.
=

۶.۱ - نکته

=
ذکر این نکته قابل توجه است که بعد از "إی" فعل قسم به کار نمی‌رود و اسم مورد قسم بعد از آن تنها "رُبّ"، "الله" و "لَعَمرِی" است.

۸.۵ - و. "أَجَل"، "إِنَّ"، "جَیر" و "جَلَل"


این چهار حرف همچون "نَعَم" از ادات جواب تاییدی بوده و در تصدیق خبر به کار می‌روند،
[۳۲] مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۱، ص ۴۲.
[۳۳] مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۱، ص ۱۴۰.
[۳۴] مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۱، ص ۶۰.
[۳۵] مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۱، ص ۱۴۱.
اگر‌چه کاربرد "جَیر" و "جَلَل" در کلام به ندرت است.

۹ - نکاتی پیرامون "ادات جواب"



۱. در بیشتر موارد جمله‌ی بعد از "ادات جواب" حذف می‌شود؛
[۳۷] بداءة النحو، صفائی بوشهری، غلامعلی؛ قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۶ه ش، چاپ دوم، ص۳۰۵.
مانند:«فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ»؛ «آیا شما هم آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود، حق یافتید؟!»
در این آیه‌ی شریفه "نَعَم" از ادات جواب بوده و جمله‌ی پس از آن حذف شده است. تقدیر عبارت "نَعَم وَجَدنَا مَا وَعَدَ رَبُّنا حَقَّا" می‌باشد.
۲. حروف جواب در صورتی در جواب استفهام واقع می‌شوند که ادات استفهام، حرف ("همزه" و "هل") باشد.
۳. بنا بر نظر بعضی در جواب استفهام، به کار بردن "نَعَم" بهتر از "أَجَل" بوده ولی بعد از خبر، کاربرد "أَجَل" بهتر است.
۴. در صورتی که "نَعَم" در ابتدای کلام واقع شود، جواب سؤال مقدر است.
[۴۱] مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۲، ص۹.
[۴۲] مبادی العربیة، الشرتونی، رشید، ج۴، ص۳۷۰.     در مقابل بعضی وجود "نعم" و "أجل" را در ابتدای کلام برای تأکید می‌دانند.

۵. ادات جواب تاییدی، با ایجابی بودن کلام سابق، کلام ایجابی را تایید کرده و با منفی بودن کلام سابق، کلام منفی را تایید می‌کنند.

۱۰ - "ادات جواب" در قرآن



آیه «وَ یَسْتَنْبئُونَکَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إی وَ رَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ » (از تو می‌پرسند: آیا آن (وعده مجازات الهی) حقّ است؟ بگو: آری، به پروردگارم سوگند، قطعا حق است)؛ در این آیه‌ی شریفه "إی" از ادات جواب و در جواب سؤال «أحَقٌّ هُوَ؟» واقع شده و کلام سابق (حَقٌّ هُوَ) را تأیید می‌کند.

۱۱ - "ادات جواب" در حدیث



حدیث «سُئِل أبُو عَبداللهِ عَلَیهِ السَّلَام: هَل وُلِدَ القَائِمُ؟ قَالَ: لا»، (از أباعبدالله ـ علیه‌السلام ـ سوال شد:آیا حضرت قائم متولد شده‌اند؟ فرمودند: نه متولد نشده‌اند)؛ در این حدیث شریف "لا" از ادات جواب نافی بوده که بر نفی کلام سابق (وُلِد القَائِم) دلالت دارد.

۱۲ - نکته



در پایان ذکر این نکته قابل توجه است که بعضی از ادات مذکور ممکن است در غیر جواب به کار روند؛ از این رو در بخش مفردات هر یک از آنها با عنوان مستقلی مطرح شده و کاربردهای دیگر آنها مورد بررسی قرار می‌گیرد.

۱۳ - پانویس


 
۱. یونس/سوره۱۰، آیه۵۳.    
۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۲.    
۳. البرهان فی علوم القرآن (باحاشیه)، زرکشی، محمد بن بهادر، ۷۴۵ - ۷۹۴ق، ج۴، ص۲۶۱.    
۴. البرهان فی علوم القرآن (باحاشیه)، زرکشی، محمد بن بهادر، ۷۴۵ - ۷۹۴ق، ج۴، ص۲۵۱.    
۵. الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، ج۲، ص (۲۱۲-۴۵۸).    
۶. لسان العرب، ابن منظور، محمد بن مکرم؛ بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ه، چاپ اول، ج۲، ص۲۸۳، ماده "جوب"؛ الإجابة:رجع الکلام و الإسم الجواب.    
۷. بداءة النحو، صفائی بوشهری، غلام‌علی؛ قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۶ه ش، چاپ دوم، ص۳۰۴.
۸. همچون ابن حاجب در "الکافیة".
۹. همچون صاحب بداءة النحو.
۱۰. الفوائد الضیائیة، الجامی، عبدالرحمن بن أحمد؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ ه.ق، چاپ اول، ج۲، ص۴۲۰.
۱۱. شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ‌ج ۴، ‌ص ۴۲۶.    
۱۲. بداءة النحو، صفائی بوشهری، غلام‌علی؛ قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۶ه ش، چاپ دوم، ص۳۰۴.
۱۳. شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ‌ج ۴، ‌ص ۴۲۶.    
۱۴. مبادی العربیة، الشرتونی، رشید، ج۴، ص۱۶۱.    
۱۵. مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف، ج۱، ص۱۱۳.    
۱۶. مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۲، ص۹.
۱۷. مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف، ج۱، ص۱۱۳.    
۱۸. مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۲، ص۹.
۱۹. مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف، ج۱، ص۷۶.    
۲۰. مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۲، ص۹.
۲۱. شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ‌ج ۴، ‌ص ۴۲۸.     بنابر نظر بعضی "بلی" در اصل "بل" بوده که حرف "الف" به جهت وقف به آن اضافه شده است.
۲۲. الفوائد الضیائیة، الجامی، عبدالرحمن بن أحمد؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ ه.ق، چاپ اول، ج۲، ص۴۲۱؛ به ندرت "بلی" برای تصدیق کلام مثبت به کار می‌رود.
۲۳. الفوائد الضیائیة، الجامی، عبدالرحمن بن أحمد؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ ه.ق، چاپ اول، ج۲، ص۴۲۱.
۲۴. اعراف (۷)، آیه ۱۷۲.    
۲۵. بداءة النحو، صفائی بوشهری، غلام‌علی؛ قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۶ه ش، چاپ دوم، ص۳۰۵.
۲۶. مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق:محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۱، ص۷۶.    
۲۷. مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۱، ص ۹۸.
۲۸. مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق:محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۱، ص۷۶.    
۲۹. شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ‌ج ۴، ‌ص ۴۲۹ و ۴۳۰..    
۳۰. شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ‌ج ۴، ‌ص ۴۳۰.     همچون "إی الله"، "إی والله"، "إی و ربی" و "إی لعمری".
۳۱. مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف، ج۱، ص۱۲۰.    
۳۲. مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۱، ص ۴۲.
۳۳. مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۱، ص ۱۴۰.
۳۴. مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۱، ص ۶۰.
۳۵. مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۱، ص ۱۴۱.
۳۶. مبادی العربیة، الشرتونی، رشید، ج۴، ص۳۷۰.    
۳۷. بداءة النحو، صفائی بوشهری، غلامعلی؛ قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۶ه ش، چاپ دوم، ص۳۰۵.
۳۸. اعراف (۷)، آیه ۴۴.    
۳۹. شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ‌ج ۴، ‌ص ۴۲۹.    
۴۰. شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ‌ج ۴، ‌ص ۴۳۱.    
۴۱. مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، مؤسسة الصادق، چاپ اول، ۱۳۸۶ه ش، ج۲، ص۹.
۴۲. مبادی العربیة، الشرتونی، رشید، ج۴، ص۳۷۰.     در مقابل بعضی وجود "نعم" و "أجل" را در ابتدای کلام برای تأکید می‌دانند.
۴۳. شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ‌ج ۴، ‌ص ۴۲۶.    
۴۴. یونس (۱۰)، آیه ۵۳.    
۴۵. بحار الأنوار، مجلسی، محمدباقر؛ مؤسسة الوفاء، بیروت، عدد الأجزاء:۱۱۰، ج ۵۱، ص ۱۴۸، باب ۶.    


۱۴ - منبع


پژوهشکده باقرالعلوم.    
فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «ادات جواب».    


رده‌های این صفحه : ادات قرآن | ادبیات عرب | حروف




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.